در مقاله قبلی به معیارهایی که برای خرید لپتاپ باید به آن توجه کنید پرداختیم. در این مقاله قصد داریم راهنمای خرید بهترین لپ تاپ برای کارهای گرافیکی را در اختیار شما قرار دهیم که مخصوص گرافیستها، عکاسان و هنرمندان است. اکنون باتوجه به مواردی که در مقاله قبلی بررسی کردیم، به معرفی بهترین لپتاپها برای انجام کارهای گرافیکی میپردازیم.
البته پیش از معرفی مدلها و برندها، در نظر داشته باشید که معیار انتخاب، آن دسته از لپتاپهایی هستند که بیشترین بازدهی را هنگام انجام کارهای گرافیکی دارند. بنابراین تنها به مشخصات روی کاغذ اکتفا نشدهاست. با گیگ تک همراه باشید!
Apple Macbook Pro 2019 (۱۶ اینچی)
اپل همواره مهمترین بازوی هنر به شمار میآید. چه در عرصه موسیقی، چه سینما و چه کارهای گرافیکی. حس خوب و عملکرد نرم و روان برنامههای گرافیکی در دستگاههای اپل، از مهمترین دلایل بیشتر هنرمندان برای خرید دستگاههای این کمپانی بزرگ است. دلیل مهمی که دستگاههای این شرکت کارکرد بالایی دارند؛ این است که سازنده سختافزار و نرمافزار خود شرکت اپل است.
البته در سالهای اخیر پردازندههای دستگاههای اپل را کمپانی اینتل تولید میکند که همین موضوع نقدهایی را به این شرکت روانه کرد تا جایی که کوپرتینوییها دست به کار شدند و با تغییراتی بر روی پردازنده مشهور خود، M1، که پیشتر بر روی مک بوک ایر قرار داشت؛ آنرا مناسب سری پرو این لپتاپهای دوست داشتنی کردند. چند سالی است که مکبوکها در سریهای متفاوتی عرضه میشوند. در گذشته تنها دو سری ایر و پرو ازاین لپتاپ وجود داشت اما امروزه در اندازههای گوناگونی عرضه میگردند.
به جرات میتوان گفت که بهترین لپتاپ اپل که تا کنون ساخته و عرضه شده؛ مک بوک پرو 16 اینچی ۲۰۱۹ بودهاست. اپل البته پا را فراتر نهاد و لقب بهترین لپتاپ تاریخ را به این مک بوک بزرگ و گران قیمت عطا کرد. روی کاغذ مشخصات این دستگاه حیرت انگیز است. پردازنده Core i9 آنهم از سری HK که قابلیت اورکلاک بالایی در اختیار کاربر میدهد. فرکانس سرعت پردازنده از ۲.۳ گیگاهرتز تا ۴.۸ گیگاهرتز متغیر است. بهاین ترتیب چندوظیفگی و پردازشهای گوناگون به صورت همزمان به خوبی برای این دستگاه تعریف شده است.
گرچه بیشتر این مدل پردازندهها در لپتاپهای سری گمینگ مورد استفاده قرار میگیرند اما به معنی ناکارآمدی آنها برای کارهای گرافیکی نیست. درواقع اپل با قرار دادن نسل نهم این پردازنده درون مکبوک پرو با ۱۶ اینچ صفحه نمایش؛ طیف وسیعی از مخاطبین را به سوی خود کشاند. از طراحان و گرافیستها و عکاسان گرفته تا موزیسینها، برنامهنویسان و گیمرها! این لپ تاپ برای کارهای گرافیکی پاسخگوی نیاز هرکسی هست. اما چالش بزرگ، قیمت آن است که خریدش را دشوار میکند.
درکنار پردازنده قدرتمند، این لپتاپ به کارت گرافیک AMD Radeon Pro 550M نیز مجهز شده که دیگر حرفی باقی نماند. اینکه چرا اپل مکبوک پرو را همانند دیگر دستگاههایی که از پردازندههای اینتل در کنار کارت گرافیک شرکت NVIDEA استفاده میکنند طراحی نکرد؛ مشخص نیست. شاید بهدلیل صرفهجویی در هزینه تولید و صرفه اقتصادی (که اصلا از اپل بعید نیست) بوده و شاید با توجه به سیستم عامل و رابط کاربری مخصوصی که دارد؛ این ترکیب را مناسبتر دیده است. در مجموع از نظر گرافیکی چیزی کم ندارد.
صفحه نمایش این لپتاپ اما از جنس IPS است که نه چندان عیب بزرگی به شمار میآید و نه چندان مطلوب است. انتظار میرفت دراین سیستم پرقدرت، صفحه نمایش نیز متناسب با دیگر اجزا طراحی شود اما اینگونه نبود و اپل تصمیم گرفت همچنان همان LCD های گذشته را بهکار برد. البته که بهبودهایی داشته و روشنایی آن به ۵۰۰ نیت رسیده که در نوع خود واقعا عالی است. اما مشکل بزرگ دیگر دراین صفحه نمایش؛ براق بودن آن است.
واقعا مشخص نیست چرا زمانی که صفحه نمایش لمسی نیست؛ باید براق باشد؟ درحالیکه رقبای رده پایین این کمپانی نیز به تولید صفحه نمایش مات روی آوردهاند. بازتاب نور پنلهای براق نقطه ضعف بزرگی به شمار میآید که درکنار IPS LCD بودنش وخیمتر نیز میشود. البته رقیب دیرینه این کمپانی یعنی مایکروسافت نیز در تولیدات خود چنین سیاستی را اجرا میکند.
باتری دراین دستگاه بسیار بهینه شدهاست. انتظار شارژدهی طولانی مدت از لپتاپی با نمایشگر ۱۶ اینچی پرمصرف و نیز پردازندهای بسیار قدرتمند پرمصرفتر، اشتباه است. در مقاله قبلی نیز گفته شد که اگر به دنبال لپتاپی با توانایی بالا هستید؛ باتری را به عنوان پاشنه آشیل آن در نظر بگیرید. البته باید گفت این لپتاپ بازهم نسبت به رقبا شارژدهی بسیار مناسبی دارد و میتواند تا ۱۱ ساعت برای پخش فیلم، وبگردی و برنامههای سبک دوام آورد. این عمر باتری برای لپتاپی با کمینه سرعت ۲.۳ گیگاهرتزی واقعا عالی است. بنابراین انتظار میرود که ۵ ساعت در استفادههای نیمه سنگین و سنگین شارژدهی کند که واقعا مناسب است.
اپل را میتوان پدر حذف پورتهای کاربردی دانست. از حذف شدن جک هدفون در آیفون ۷ گرفته تا حذف گسترده پورتهای مکبوک پرو! بهطوری که متاسفانه این دستگاه تنها ۴ عدد تاندربولت Type C درون بدنه خود دارد که واقعا ناخوشایند است. البته در راستای سود بیشتر برای این کمپانی، حذف پورتها افزون بر صرفهجویی در تولید، سبب فروش چندین هزار داک مختلف ازاین کمپانی شد که این به معنای سود دوچندان است.
پورتهایی که اپل پیش ازاین به صورت رایگان در اختیار کاربران قرار میداد؛ حال بابت آنها هزینه نسبتا بالایی دریافت میکند. البته این را نیز باید در نظر داشت که پورتهای تاندربولت واقعا کارآمد هستند و سرعت و قدرت بیشتری دارند. شاید اپل به ایجاد جهان تکنولوژی نوینی میاندیشد که چندان هم دور از ذهن نیست. جهانی که تایپ سی جایگزین تمام پورتهای امروزی (HDMI VGA USB Display Port Jac Headphone Card Reader) خواهد شد.
در بخش طراحی، این لپتاپ نمره بسیار بالایی خواهد گرفت. گرچه طراحی مکبوکها تغییرات زیادی نداشته و هر نسل تنها قدری بهبود مییابد؛ اما حقیقتا زیباست! طراحی مینیمال و یک دست مکبوکها هرکسی را شیفته خود کردهاست. آلومینیوم مات، با زوایای کم و جایابی مناسب اجزای لپتاپ آنرا شدیدا دوست داشتنی میکند. اما نقدی که دراین قسمت به اپل و طراحی آن وارد شده؛ پیدایش تاچبار بالای کیبورد است.
بسیاری وجود آن را مشکل میدانند زیرا سبب برخورد اتفاقی با این آیتم شده که کاربران را به دردسر میاندازد. البته در ابعاد 16 اینچ، چنین مشکلی بسیار کم گزارش شده ولی در مکبوکهای 13 اینچی که در ادامه معرفی خواهیم کرد؛ معضل بزرگی بهشمار میآید.
لازم به ذکر است که تاچبار وظایفی را نیز برعهده دارد که میتواند رابط کاربری مکبوک را جذابتر کند. همانگونه که بیان شد، طراحی این محصول واقعا زیباست. قرار گیری نوار اسپیکر در دو سوی کیبورد، تاچپد بزرگ اما مناسب برای این مکبوک، زوایه مناسب کفی لپتاپ که به گردش هوای آن کمک میکند و نیز وزن کم (تنها ۲ کیلوگرم!) سبب راحتی در استفاده ازاین لپتاپ میشود.
مکبوک پرو ۱۶ اینچی در حافظههای ۵۱۲ گیگابایت و ۱ ترابایت عرضه میشود که در صورت سفارش میتوان تا ۸ ترابایت حافظه را در اختیار داشت. تمام حافظه این دستگاه از نوع SSD مختص خود اپل است که سالها تبلیغات فراوانی برای آن انجام میداد. در کنار این حافظه، از ۱۶ تا ۶۴ گیگابایت رم DDR4 نیز بهره میبرد که به سادهتر شدن و روان شدن کار با این سیستم کمک میکند. در مجموع میتوان این دستگاه را گزینه بسیار مناسبی لپ تاپ برای کارهای گرافیکی دانست؛ البته در صورتی که شما رابط کاربری MacOS را دوست داشته باشید و با محدودیتهای آن نیز کنار بیایید.
Acer Aspire A715
خیلی دوست داشتیم گزینه دوم این لیست را سرفیس بوک 3 اشغال کند اما قیمت بالا و پردازنده نهچندان مشخص و محبوب این دستگاه سبب شد که از معرفی آن به عنوان دومین انتخاب برتر خودداری کنیم. بنابراین سراغ دستگاهی رفتیم که نسبت به قیمت امکانات بسیار مناسبی دارد.
ایسر اسپایر 7 که در دسته لپتاپ سبک با ضخامت کم قرار گرفته؛ امکاناتی دارد که میتواند نظر بسیاری از افراد را تغییر دهد. افزونبراین، امکانات ایسر اسپایر در کنار قیمت حدود ۳۳ میلیون تومانی آن در زمان نگارش این مقاله، وسوسه خریدش را بیشتر خواهد کرد.
پردازنده این دستگاه Intel Core i7 10750H است که هیچ جای بحثی باقی نمیگذارد! پردازنده سری هفت، نسل دهم، آنهم در رده High و دیگر هیچ! برای چنین بازه قیمتی واقعا داشتن این پردازنده عالی است. فرکانس این پردازنده بین ۲.۶ تا ۴.۵ گیگاهرتز اندازهگیری و برای انجام بهتر کارها به ۱۲ مگابایت حافظه نهان (Cash) مجهز شدهاست که عملکرد خوبی دارد. ۱۶ گیگابایت رم از نوع DDR4 برای این دستگاه در نظر گرفته شده که میتوان در آینده آنرا ارتقا داد.
اما پردازنده خوب بدون کارت گرافیک مناسب عملکرد چندان مطلوبی نخواهد داشت. بنابراین سازندگان این دستگاه با قرار دادن کارت گرافیک مجزا و پرقدرت، آنرا بیش از پیش خواستنی و مناسب کردهاند.
ایسر اسپایر 7 کارت گرافیک NVIDIA GTX 1650G DDR6 را دارد که شاید فوقالعاده و بینظیر نباشد؛ اما انتظارات شما را برطرف خواهد کرد. حتی بیشاز آن چیزی که از یک لپتاپ دراین رده قیمتی انتظار داشته باشید. این کارت گرافیک ۴ گیگابایت رم دارد که قدرت بسیار خوبی بدان میبخشد. از دیگر نقاط قوت این دستگاه میتوان به یک ترابایت حافظه SSD از نوع PCle اشاره کرد که در دستگاههای اپل استفاده میشود. این حافظه شما را تا مدتها از داشتن هارد مجزا بینیاز خواهد کرد.
صفحه نمایش این دستگاه ۱۵.۶ اینچ با رزولوشن Full HD است که گزینه و مناسبی به شمار میآید. این صفحه با داشتن روکش مات هنگام کار کردن طولانی با سیستم، چشمان شما را از خستگی و آسیب محافظت میکند. اما قابلیت لمسی ندارد که البته ایرادی هم بهشمار نمیآید. استفاده از زوایا تند و لبههای تیز در کنار انحنا و خمیدگیهایی که در زبان طراحی این دستگاه بهکار رفته؛ چهره جالبی بدان بخشیده است.
بدون شک حس لوکس بودن و بسیار خاص بودن را منتقل نمیکند؛ اما نخستین چیزی که با دیدنش در ذهن نقش میبندد حرفهای بودن و مقاوم بودن آن است (چیزی که از لپتاپهای ایسر انتظار میرود). البته باید توجه داشت که جنس بدنه این دستگاه از پلاستیک شبیه به فلز میباشد که ناخواسته قدری تو ذوق میزند ولی شاید بتوان این ایراد را به کانفیگ بالایی که دارد بخشید.
فن ایسر اسپایر 7 از نوع دوگانه با قدرت بالا است که میتواند گرما را به خوبی انتقال دهد. درواقع مشکل پلاستیکی بودن بدنه را این فن به همراه شیارهای زیاد و بزرگی که در لپتاپ تعبیه شده؛ جبران میکند. اما بازهم برای اطمینان بیشتر از یک کولپد برای خنک نگه داشتن سیستم خود استفاده کنید. این لپتاپ فولپورت است و به غیر از پورت VGA مابقی درگاههای مورد نیاز را دارد (حتی پورت LAN). این آپشن هم گرچه کمی قطر آنرا افزایش داده ولی ارزشش را دارد؛ کما اینکه هنوز هم چندان قطور نیست که نتوان جابهجایش کرد.
باتری که برای لپتاپ از مهمترینها به شمار میآید؛ دراین سیستم اما عملکرد خارقالعادهای ندارد. باتری ۴ سلولی این دستگاه که گفته میشود تا ۴ ساعت شارژدهی میکند؛ قدری چالش برانگیز است. البته این ۴ ساعت در انجام کارهای عادی محاسبه شده و برای کارهای گرافیکی تا نهایتا ۲ ساعت توان شارژدهی خواهد داشت. همانگونه که پیشتر در بخش باتری نیز گفته شد؛ پردازندههای پرقدرت میزان مصرف بالایی دارند. پردازنده این دستگاه نیز با کمینه فرکانس ۲.۶ گیگاهرتز، در رده پرمصرف بهشمار میآید. بنابراین شارژر بخش جدانشدنی ازاین سیستم خواهد بود.
در مجموع لپتاپ ایسر اسپایر 7، باتوجه به قیمت مناسبش میتواند گزینه مناسبی باشد که افزون بر کاربری گرافیکی، میتوان از آن برای بازی کردن نیز استفاده کرد. اما به دلیل داشتن باتری کمتوان، شاید برای افرادی که مدام در رفت و آمد هستند مناسب نباشد.
Asus ZenBook UX435EG
شاید قدرتمندترین ساختههای ایسوس در سری گیمینگِ ROG این کمپانی قرار گیرند. ایسوس پس از تولید موفق لپتاپهای این سری، به سراغ دنیای گوشیهای موبایل رفت و با تولید ROG Phone تصمیم گرفت بخت خود را دراین زمینه نیز آزمایش کند. لپتاپهای گیمینگ ایسوس را میتوان برای کارهای گرافیکی نیز استفاده کرد؛ اما اگر اهل بازی با لپتاپ نیستید؛ پول برای خرید این رده هزینه نکنید. زیرا هزینهای بابت قابلیتهایی میپردازید که بهکارتان نخواهد آمد. حال وزن بالا، قطر زیاد و درکل دشواری در حمل و نقل را نیز بهاین موضوع بیافزایید.
بنابراین رده ROG چندان مناسب شما نخواهد بود. لپتاپی که ایسوس برای کارهای گرافیکی تولید کرد اما اکنون به سختی در بازار یافت میشود؛ است. این لپتاپ دارای زبان طراحی کاملا متمایز و البته خاص است که دست طراحان را در انجام کارهای گرافیکی تا اندازه فراوانی باز میگذاشت.
متاسفانه در حال حاضر این دستگاه در بازار موجود نیست و برای خرید بایستی به نسخههای دست دوم روی آورید. مشکلی که این سیستم داشت رم آن بود. این دستگاه با قابلیت بالا و طراحی زیبا و چشم نواز خود به رم DDR3 مجهز شده که مناسب کارهای گرافیکی نیست؛ حداقل امروزه دیگر نیست! بنابراین باتوجه به قیمت نسبتا بالای محصولات ایسوس، به دنبال انتخاب مناسبی هستیم تا هم از نظر قیمت منطقی هم برای کارهای گرافیکی مناسب باشد.
سری ZenBook ایسوس با الهام گرفتن از اندیشه ذن، طراحی بهشدت جذاب و البته مینیمال دارد. طراحی این سری را میتوان همرده با اپل و مایکروسافت قرار داد که در برخی محصولات از آنان نیز پیشی میگیرد. این رده از تولیدات ایسوس، انتخاب مناسبی برای انجام کارهای گرافیکی هستند. دراین میان، لپتاپ ZenBook UX435EG میتواند گزینه مناسبی برای انجام کارهای گرافیکی باشد. ایسوس در این دستگاه پردازنده قدرتمند و البته جدید i7 1165G7 را قرار داده است که امکانات جالبی دارد.
این پردازنده از تولیدات جدید شرکت اینتل است و ابتدا روی سرفیسهای مایکروسافت دیده میشد؛ اما استقبال ازآن بهاندازهای بود که بسیاری از شرکتهای سازنده لپتاپ، از آن برای دستگاههای پرچمدار غیرگیمینگ خود استفاده کردند. مهمترین تفاوت این پردازنده، استفاده انرژی بهینهتر و تولید گرمای کمتر است. البته نمیتوان انتظار قدرت پردازندههای سری H و HQ را از آن داشت. زیرا قدرت اورکلاک کردنش از آنها کمتر است. پردازنده این لپتاپ فرکانسی بین ۲.۶ تا ۴.۷ گیگاهرتز دارد که از ۱۲ مگابایت Cache برای پردازش خود استفاده میکند.
ایسوس ۱۶ گیگابایت رم از نوع DDR4 را در محصول خود گنجاده که برای انجام کارهای گرافیکی کاملا کارآمد است و درآینده نیز میتوانید آنرا ارتقا دهید. کارت گرافیک مجزا همواره یار و یاور افرادی با کاربری گرافیکی بودهاست. گرچه انتظار میرفت از گرافیکهای سری GTX شرکت NVIDIA استفاده شود؛ اما ایسوس در اقدامی عجیب، کارت گرافیک این ZenBook را NVIDIA GeForce MX450 در نظر گرفتهاست.
شاید دلیل اینکار، همخوانی پردازنده با گرافیک بودهاست؛ اما بهرحال ممکن است قدری نا امیدتان کند. بااینحال وجود چنین کارت گرافیکی به معنای ناتوانی این لپتاپ نیست. زیرا بسیاری از برندهای بزرگ همین کارت گرافیک مجزا را نیز در محصولات همقیمت قرار نمیدهند و به همان گرافیک اینتل که مختص پردازنده است اکتفا میکنند.
بنابراین در همین بخش نیز ZenBook یک گام از رقبا پیشی گرفته است. این پردازنده دو گیگابایت رم اختصاصی از نوع GDDR6 دارد که مناسب و کارآمد است. البته بهتر است برای انجام کارهای گرافیکی و با چشمانداز طولانی مدت، کارت گرافیکی با حافظه اختصاصی 4 گیگابایت به بالا را انتخاب کنید تا بتوانید چند سال آینده نیز از سیستم خود استفاده مناسب و بهینه داشته باشید. البته بازهم تاکید میکنم که از لپتاپ چندان انتظار فراواقعی نداشته باشید؛ زیرا هیچ چیز جای PC را نخواهد گرفت.
لپتاپ ایسوس ZenBook دارای پنل نمایشگر ۱۴ اینچی با رزولوشن FullHD و از نوع مات است. بنابراین استفاده در طولانی مدت را دلپذیر خواهد کرد. صفحه کلید لبه به لبه با بک لایت یخی نیز کارکردن در شرایط نوری کم را مناسب کرده است. از دیگر قابلیتهای این لپتاپ تاچپد آن است. مدتی است که ایسوس در سریهای پرچمدار برخی از میانردههای خود از بهجای تاچپدهای معمولی از LCD در این قسمت لپتاپ خود استفاده میکند. همین پنل کوچک که سبب تفاوت در زبان طراحی این دستگاه شدهاست؛ آنرا خواستنی میکند.
در کنار دیگر امکانات این دستگاه، میتوان فول پورت بودن آنرا نیز اشاره کرد. گرچه قدری ضخامت را بیشتر میکند اما بودن پورتها ارزش افزایش ضخامت را دارد. دو عدد پورت USBC دراین لپتاپ به تاندربولت ۴ مجهز شده که عملکرد بسیار مطلوبی بدان میبخشد.
همانگونه که در بخش پردازنده این دستگاه گفته شد؛ باتوجه به مشخصات و قدرتی که دارد، انتظار میرود مصرف بالایی نیز داشته باشد؛ اما این مصرف کاملا بهینه خواهد بود. بااینحال مکمل این پردازنده میتواند یک باتری قدرتمند باشد تا نیاز کاربر به شارژر را کمتر کند. عملکرد دستگاه در بخش باتری مناسب است؛ نه خوب و عالی و نه بد. این ZenBook دوست داشتنی یک باتری ۴ سلولی دارد که به گفته کمپانی سازنده بین ۴ تا نهایتا ۷ ساعت شارژدهی خواهد کرد.
گرچه ممکن است در پردازشهای سنگین مصرف بیشتری داشته باشد؛ اما این مقدار باتری نیز باتوجه به پردازنده بهینهای که دارد؛ راضی کننده و خوب است. نقطه قوت این دستگاه، قابلیت شارژ سریع آن است. به گفته ایسوس، این لپتاپ میتواند ۶۰ درصد باتری را در ۴۷ دقیقه شارژ کند. البته این شارژ سریع چندان هم سریع نیست و باید دید تا چه اندازه کاربردی است. با اینحال میتوان از ایسوس بابت این محبت تشکر و قدردانی کرد!
گرچه عملکرد پردازنده و کارت گرافیک بهینه شده و مکمل یکدیگر هستند؛ اما بالا رفتن دمای پردازنده و دستگاه که بخشی از وجود هر سیستم الکترونیکی است؛ دراین لپتاپ نیز اتفاق میافتد. راه حل ایسوس، استفاده از بدنه مقاوم فلزی برای خارج شدن بهتر گرما و استفاده از فنهای قدرتمند است. اما نکته جالبتر در طراحی این محصول است که کارایی آنرا افزایش میدهد.
صفحه نمایش این لپتاپ با دنبالهای که بخش اتصال به بدنه دارد؛ هنگام باز شدن قدری بدنه لپتاپ را از سطج جدا میکند. بدین ترتیب گردش هوا در زیر این دستگاه بهخوبی صورت میگیرد و از سوی دیگر هنگام تایپ سبب سادگی در دسترسی به بخشهای بالایی کیبورد خواهید داشت. البته در طولانی مدت نیز انگشتانتان کمتر خسته خواهند شد. در مجموع، این دستگاه میتواند گزینه مناسبی لپ تاپ برای کارهای گرافیکی دوستداران طراحی و محصولات ایسوس باشد که ساخت خوب، طراحی زیبا و قدرت مناسبی دارد.
RAZER BLADE 15 Base Edition
در ابتدا باید گفت این لپتاپ همانگونه که از نامش پیداست نسخه پایه سری خود بهشمار میآید و شما میتوانید با صرف هزینه بیشتر نسخه پیشرفته آنرا نیز تهیه کنید که امکانات بیشتری دارد؛ البته چندان زیاد نیست! بهرحال همین نسخه پایه نیز کاملا کار شما را به عنوان یک گرافیست یا کسی که با نرمافزارهای گرافیکی سروکار دارد؛ راه میاندازد.
این لپتاپ دارای پردازنده پرقدرت Intel Core i7 10750H با فرکانس ۲.۶ تا ۵.۰ گیاگاهرتز است که ۱۲ مگابایت حافظه نهان، آن را همراهی میکند. بنابراین میتوانید در همین ابتدای کار از انجام کارهای نیمه سنگین تا سنگین خیال خود را آسوده کنید. این پردازنده ۱۶ گیگابایت رم از نوع DDR4 دارد که قابل ارتقا است. البته درحال حاضر اگر تنها کار گرافیکی انجام میدهید نیازی به تعویض آن نیست و میتوانید برای چندسال آینده آنرا ارتقا دهید یا با نسلهای جدید تعویض کنید.
مکمل پردازنده که همان کارت گرافیک است نیز دراین لپتاپ از مشخصات خوبی برخوردار است. برای پردازشهای سنگین، ریزربلید کارت گرافیک NVIDIA GeForce RTX 2060 را در اختیار دارد که در یک کلام میتوان گفت عالی است. این رده از کارت گرافیک و همچنین نسل آن، میتوان سختترین پردازشهای گرافیکی را نیز برعهده گیرد. اما این تنها نقطه قوت گرافیک ریزربلید نیست!
۶ گیگابایت رم اختصاصی، آنهم از نوع DDR6 برای این کارت گرافیک در نظر گرفته شده که دیگر سخنی باقی نمیگذارد.
شاید در بخش حافظه داخلی، ریزبلید قدری خساست به خرج داده و باقرار دادن 512GB SSD PCLe کار را تمام کردهاست. این مقدار حافظه گرچه خوب و مناسب است؛ اما هنگامی که صحبت از چینی کانفیگ بالایی به میان میآید؛ انتظار میرود که حافظه مناسبی نصب و اجرای برنامههای گوناگون دراین سیستم وجود داشته باشد. شاید این کمپانی نیز مانند مایکروسافت و اپل تصمیم دارد با افزایش حافظه، از مشتریانش هزینه بیشتری دریافت کند!
صفحه نمایش این لپتاپ از نوع IPS LCD با رزولوشن FuulHD و از نوع مات است که کارکردن را ساده میکند. البته در مدلهای پیشرفتهتر این رده، رزولوشن به کیفیت 4K نیز میرسد. پورتهای گوناگون این دستگاه نیز تجربه کارکردن با آن را شیرین و آنرا کارآمد کردهاست. بنابراین مشکلی از بابت انواع اتصالات نخواهید داشت.
لپتاپ RAZER BLADE با داشتن باتری سلولی خود در بخش باتری ضعیف عمل کردهاست. طول عمر این باتری بین ۳ تا نهایتا ۵ ساعت است که انتظار میرفت بیشاز اینها باشد. پس هنگام انتخاب این دستگاه نیز شارژر بخش جداییناپذیر میز کارتان خواهد بود. با اینحال انتخاب این لپ تاپ برای کارهای گرافیکی و حتی بازی، ناامید نخواهد شد.
MSI CREATOR 17M A10SD
از نظر مشخصات سخت افزاری این دستگاه تا حدودی همانند لپتاپ پیشین است؛ اما تفاوتهایی نیز دارد که ممکن است برای شما دلچسب باشد. مهمترین تفاوت این دستگاه، صفحه نمایش ۱۷ اینچی آن است که هم نقطه قوت و هم ضعف بهحساب میآید. از آنجاییکه انجام کارهای گرافیکی در نمایشگر بزرگتر بهتر و سادهتر خواهد بود؛ صفحه نمایش این لپتاپ کاملا کارآمد است. یک پنل IPS LCD 17.3” با رزولوشن FullHD که نرخ نوسازی آن ۱۴۴ هرتز است!
همین نرخ نوسازی تا اندازه بسیاری خریدش را توجیه میکند. لپتاپها عموما از ۶۰ یا ۱۲۰ هرتزی هستند. (به استثنای لپتاپهای گیمینگ) بنابراین شاید اماسآی با این تولید هم طراحان گرافیک و هم گیمرها را هدف قرار دادهاست. بهعبارتی شاید این لپتاپ را بتوان مناسب گرافیستهایی دانست که علاقه دارند در اوقات فراغت خود بازی کنند. دیدن فیلم، ویرایش عکس و فیلم، تولید آثار موسیقی و بسیاری دیگر از امور در این بازه صفحه نمایش جذاب خواهد بود.
اما انتخاب این بازه صفحه نمایش مصرف کننده را با دو چالش روبرو خواهد کرد؛ دشواری در حمل و نقل و طول عمر کم باتری! به همین دلیل است که بسیاری از برندها چندان به سراغ این بازه نمیروند و بیشتر علاقه دارند در اندازه کوچکی لپتاپها را تولید کنند. زیرا افزون بر صرفهجویی در تولید، مشکلات حمل و نقل و باتری نیز تا اندازه بسیاری حل خواهد شد.
پردازنده این لپتاپ همانند بسیاری از رقبا ساخته شرکت Intel Core i7 10750H Comet Lake است که فرکانس ۲.۶ تا ۵ گیگاهرتز را دارد. این پردازنده از ۱۲ مگابایت حافظه هوشمند استفاده میکند که راستش را بخواهید تفاوتش با حافظههای دیگر چندان مشخص نیست! اما تفاوت بزرگ میان این پردازنده با دیگر لپتاپها تعداد هستههای پردازشی آنهاست.
عموما پردازندهها دارای تعدادی هسته واقعی و به همان تعداد هسته مجازی هستند که پردازنده هنگام کارهای سنگین از هستههای مجازی نیز کمک میگیرد. پردازنده این دستگاه بر خلاف عموم پردازندههای i7 که دارای ۴ هسته واقعی و ۴ هسته مجازی هستند؛ ۶ هسته واقعی دارد و برای کارهای سنگین میتواند ۶ هسته مجازی دیگر را ترابرد کند که در مجموع ۱۲ هسته را در اختیار سیستم قرار میدهد. بنابراین چندان هم این دستگاه مشابه دیگر لپتاپها نیست و درواقع اماسآی تصمیم داشته محصول خود را از هرجهت متفاوت جلوه دهد.
کارت گرافیک این دستگاه بسیار خوب است اما به قدرت پردازندهاش نیست. شاید سازندگان تصمیم داشتند بیشترین وظیفه را به دوش پردازنده قرار دهند. با این حال وجود NVIDIA GeForce GTX 1660Ti Max-Q همچنان خوب و دوست داشتنی است. این کارت گرافیک، ۶ گیگابایت حافظه نهان را همراه خود دارد که از نوع GDDR6 است. بدین ترتیب تا اندازه بسیاری میتواند به کارت گرافیک دستگاه قدرت دهد و پردازنده را در انجام کارهای گرافیکی یاری کند.
حافظه داخلی محصول کمپانی MSI 2256 گیگابایت و به صورت هیبریدی است. بدین صورت که دارای ۲ ترابایت حافظه HDD و ۲۵۶ گیگابایت حافظه SSD میباشد. همین تقسمی حافظه نشانگر هوش بالای تولیدکنندگان این دستگاه و البته کارآمدی آن است. این لپتاپ ۱۷ اینچی به لطف پورتهای کامل خودش، کاربر را از به همراه داشتن داکهای گوناگون بینیاز میکند و این امکان را فراهم میکند که بتوانید اتصالات مختلفی داشته باشید.
سرانجام اینکه سازندگان این دستگاه، طول عمر ۴ تا ۲ ساعت را برای باتری آن معرفی کردهاند. به بیان سادهتر، انتظار شما در انجام کارهای نیمه سنگین تا سنگین بایستی نهایتا ۲ ساعت باشد و در استفاده معمولی تنها ۴ ساعت دوام باتری خواهید داشت. موضوعی نهچندان مناسب و البته غیرقابل چشمپوشی! درست است که نمایشگر بزرگ مصرف باتری بیشتری را طلب میکند؛ اما به همان اندازه بدنه لپتاپ نیز بزرگتر شده و میتواند باتری بزرگتری درون خود جای دهد. (اتفاقی که در مکبوک پرو ۱۶ اینچی رخ داد)
بنابراین توجیهی برای این کار از سوی MSI وجود ندارد! درکل اگر به پنل نمایشگر بزرگ علاقهمند هستید و اگر در کنار کارهای گرافیکی، بازی کردن با لپتاپ و سیستم را نیز دوست دارید؛ این محصول از کمپانی MSI میتواند گزینه مناسبی برای شما باشد. ضمن اینکه باید ابعاد آن و سختی در حمل و نقل را نیز در نظر داشته باشید.
تا اینجا، تمرکز ما روی معرفی لپ تاپ برای کارهای گرافیکی پرقدرتی بود که نیازهای کار گرافیکی را به بهترین شکل برطرف کنند. اما هستند محصولاتی که شاید کانفیگ چندان بالایی نداشته باشند؛ اما به دلیل امکانات جانبی، بسیار مورد توجه قرار گرفتهاند. لپتاپهایی با قابلیت لمسی یا لپتاپهای تبلت شوندهای که از سوی کمپانی سازنده با هدف انجام کارهای گرافیکی روانه بازار میشوند. در ادامه به معرفی تعدادی از بهترینهای این دسته خواهیم پرداخت.
Surface Book 3
سالها است که مایکروسافت تنها به دنیای نرمافزار بسنده نمیکند. کمپانی محبوبی که جهان را با سیستمعاملی بهنام ویندوز دگرگون کرد؛ اکنون در دیگر زمینهها نیز سخن برای گفتن دارد. مایکروسافت با ارایه سیستمعامل ویندوز و تغییر در رابط کاربری کامپیوترها، خط مشی جدید برای دنیای تکنولوژی تعریف کرد. دیگر کامپیوترها دستگاههایی در انحصار افرادی خاص با دانش خاص نبودند؛ حال دیگر تمام مردم با اندکی آشنایی میتوانستند از آنها استفاده کنند. این لطف بزرگ مایکروسافت سبب شد بسیاری از شرکتها تاسیس شوند و کامپیوترهایی تولید کنند که نیاز عمومی مردم را پاسخگو باشد و سرانجام نیز کار به تولید لپتاپها رسید. بنابراین ازاین بابت بایستی از مایکروسافت ممنون بود.
همانگونه که در ابتدا بیان شد؛ این کمپانی بزرگ و خوشآوازه چندین سال است که افزون بر تولید و گسترش نرمافزار، به تولید سختافزار و دستگاههای مناسب نیز روی آوردهاست. Surface نامی آشنا است که مایکروسافت برای تولیدات خود انتخاب کرد؛ شاید هدفش از برگزیدن این نام، نشان دادن تفاوت و سرآمدی دستگاههایش بودهاست. این تولیدات که در آغاز به تبلتی ۱۰ اینچی محدود میشد که رفتهرفته تکامل یافت. استقبال از خط تولید جدید مایکروسافت سبب شد تا این کمپانی محصولاتش را در سریهای گوناگون عرضه کند.
درهمین راستا سرفیس لپتاپ، سرفیس بوک، سرفیس پرو، سرفیس استودیو و سرفیس هاب نیز تولید شدند که هرکدام کاربری مختص خود را دارند. سرفیس بوک که محل بحث ما است، طراحان گرافیک، عکاسان و درکل تمام کسانی را که با نرمافزارهای گرافیکی سروکار دارند را هدف قرار دادهاست. درحال حاضر سومین نسل ازاین دستگاه عرضه شده که متاسفانه قیمت بالایی نیز دارد!
سرفیس بوک 3 مایکروسافت لپتاپی با قابلیتهای جذاب و البته کمی عجیب است. طراحی این محصول را میتوان منحصر بهفرد توصیف کرد که امضای مایکروسافت درآن کاملا مشخص است. این دستگاه در بخش میانی خود دارای لولایی خاص و بیشباهت به هیچیک از لپتاپهای دیگر است که افزون بر خاص بودن؛ قابلیت جدا شدن دو بخش (بدنه و صفحه نمایش) را دارد. بدین ترتیب در همین ابتدای کار میتوانید تمایز را لمس کنید.
افزونبر امکاناتی که تبلت شدن این دستگاه در اختیار شما قرار میدهد؛ وجود باتری ثانویه درون است که استفاده از سرفیس را طولانیتر میکند. مایکروسافت برای این کار ناچار به افزایش ضخامت این دستگاه شد که قطعا ارزشش را دارد. این دستگاه در دو اندازه ۱۵ و ۱۳ اینچی تولید شدهاست. کانفیگ این دستگاه متغیر بوده و شما میتوانید با پردازنده، کارت گرافیک، مقدار رم و حافظه داخلی را باتوجه به بودجه و نیاز خود انتخاب کنید.
در بخش پردازنده، سرفیس بوک 3 از پردازندههای i5 1035G7 و i7 1065G7 بهرهمند شده که پردازنده i5 تنها در دستگاه ۱۳ اینچی وجود دارد. این پردازندهها گرچه از سری H و HQ یا مانند مکبوکهای اپل HK نیستند؛ اما در نظر داشته باشید که تولید کننده این دستگاه مایکروسافت است. از آنجاییکه هم سختافزار و هم نرمافزار را خود مایکروسافت تولید کرده؛ بنابراین بیشترین تطابق میان این دو بخش از سیستم وجود دارد و شما شاهد کاربری بسیار روانی خواهید بود؛ درست مانند آنچه که در اپل وجود دارد. این پردازندهها همچنین کارایی بسیار بهینهای دارند.
درکنار پردازندههای یاد شده؛ سرفیس بوک 3 از کارت گرافیکهای گوناگونی بهرهمند شدهاست. همانگونه که انتظار میرفت، در نسخه پایه این لپتاپ کارت گرافیک مجزا وجود ندارد و مایکروسافت به همان گرافیکی که پردازنده دارد ـ یعنی Intel Iris Plus ـ بسنده کردهاست. البته این گرافیک نیز میتواند تا اندازه بسیاری نیازهای شما را پوشش دهد. در مجموع کارت گرافیکهایی که دراین دستگاهها قرار گرفتهاست؛ به تفکیک صفحه نمایش به شرح زیر است:
13.5 inch
256GB SSD, 8GB RAM: Intel Iris Plus
256GB SSD, 16GB RAM: NVIDIA GeForce GTX 1660 MAX-Q Design (4GB GDDR5)
512GB SSD, 32GB RAM: NVIDIA GeForce GTX 1660 MAX-Q Design (4GB GDDR5)
1TB SSD, 32GB RAM: NVIDIA GeForce GTX 1660 MAX-Q Design (4GB GDDR5)
15 Inch
256GB SSD, 16GB RAM: NVIDIA GeForce GTX 1660 Ti MAX-Q Design (6GB GDDR6)
512 GB SSD, 32GB RAM: NVIDIA GeForce GTX 1660 Ti MAX-Q Design (6GB GDDR6)
512 GB SSD, 32GB RAM: NVIDIA GeForce RTX 3000 MAX-Q Design (6GB GDDR6)
1TB SSD, 32GB RAM: NVIDIA GeForce RTX 3000 MAX-Q Design (6GB GDDR6)
رم تمامی دستگاهها از نوع LPDDR4x است که 3733 مگاهرتز سرعت خواهش اطلاعات دارد.
در بخش صفحه نمایش همانگونه که بیان شد؛ دو بازه ۱۳.۵ اینچی و ۱۵ اینچی وجود دارد که هر دو دارای نسبت تصویر ۳ به ۲ هستند. نسبت تصویری که بیشترین استفاده را در محصولات مایکروسافت داشته است. هر دو نمایشگر دارای رزولوشن یکسان و ۲۶۷ پیکسل بر اینچ هستند که رزولوشن کاملا مناسبی است. قابلیت لمسی با دریافت ۱۰ لمس همزمان نیز گزینهای است که در انجام کارهای گرافیکی کمک شایانی به کاربران خواهد کرد.
حال باید به قابلیتهای ویژه این لپتاپ ۲ در ۱ پرداخت. همانگونه که بیان شد؛ دو بخش این دستگاه را میتوان از یکدیگر جدا نمود و بخش صفحه نمایش را بهعنوان یک تبلت سبک و خوشدست استفاده کرد. این امکان افزون بر حس خوبی که به کاربر میدهد؛ استفاده از آنرا نیز بسیار ساده میکند. مایکروسافت اعلام کرده که چالش جدا شدن دو قسمت را که در نسلهای پیشین وجود داشت؛ دراین دستگاه بهکلی حل کردهاست.
بدین ترتیب دیگر نیاز نیست برای جداسازی دو بخش، تمام برنامهها را ببندید! پس هر زمان که از کار کردن با لپتاپ خود و نشستن طولانی مدت پشت میز کار خسته شدید؛ میتوانید تبلت خود را بردارید و روی کاناپه لم دهید و ادامه کار خود را انجام دهید. با اینحال ممکن است نیاز به گرافیک قوی خود داشته باشید. برای این منظور نیز مایکروسافت چارهای اندیشیده است.
میتوان صفحه نمایش را از بدنه جدا نمود و به صورت برعکس آن را متصل کرد. تکنولوژی مایکروسافت دراین دستگاه بهگونهای است که از هرجهت صفحه نمایش را به بدنه متصل کنید؛ روی مدار قرار میگیرد. اکنون میتوانید هم از بدنه بهعنوان یک استند استفاده کنید و هم با بستن لپتاپ، آنرا به تبلتی قدرتمندتر از همیشه تبدیل کنید.
بخش مهم دیگری که در سرفیس بوک 3 وجود دارد و نمیتوان از آن چشمپوشی کرد؛ باتری قدرتمند آن است. این دستگاه به دلیل داشتن دو باتری که به صورت همزمان فعالیت میکنند؛ میتواند مدت زمان بسیار زیادی را شارژدهی کند. باتری دوگانه این دستگاه به سرفیس بوک ۱۳.۵ اینچی تا ۱۵.۵ ساعت و به سرفیس بوک ۱۵ اینچی تا ۱۷.۵ ساعت در استفادههای معمولی شارژرسانی میکند!
این چیزی فرای تصور است. اگر در استفادههای نیمه سنگین تا سنگین حتی ۶۰ درصد این مقدار را نیز تامین کند؛ باز بینظیر است.
باتوجه به استفاده مایکروسافت از تکنولوژی روز و هدف قرار دادن بخش خاصی از کاربران؛ پورتهای محصولات این کمپانی نیز کم است. البته سرفیس بوک 3 درمیان دیگر تولیدات مایکروسافت، درگاههای بیشتری دارد. با اینحال در مقایسه با دیگر برندها همچنان فقیر بهشمار میآید. این دستگاه دارای دو پورت USB3 و یک درگاه USBC نسل دوم و نیز جک ۳.۵ میلیمتری هدفون است. اما نکته جالب توجه، بهکاربردن ۲ پورت اختصاصی مایکروسافت ـ یعنی Surface Connect ـ دراین دستگاه است.
بهنظر میرسد مایکروسافت تلاش میکند تا درگاه اختصاصی خود را گسترش دهد و در محصولات خود آن را جایگزین دیگر پورتهای رایج کند. در مجموع اگر به طراحی و امکانات محصولات مایکروسافت علاقهمند هستید و محدودیتی از نظر بودجه ندارید؛ سرفیس بوک 3 انتخاب مناسب لپ تاپ برای کارهای گرافیکی خواهد بود که محدودیتهای مکبوک را ندارد و میتوانید بهسادگی در ایران از آن استفاده کنید.
گزینه بعدی که دراین رده میتوان سراغ آن رفت؛ سرفیس پرو 7 است. این دستگاه برخلاف ظاهر کوچک و سبکی بیشاز اندازهاش، میتواند انتخاب مناسبی برای انجام کارهای گرافیکی باشد؛ البته اگر کانفیگ بالای آنرا انتخاب کنید. صفحه نمایش ۱۲.۳ اینچی این تبلت ۲ در ۱، گرچه اندازه کوچکی دارد؛ اما به دلیل شیوه استفاده از آن، کاملا کارآمد است.
این اندازه مناسب در دست گرفتن است و برای انجام کارهای گرافیکی، قلم مایکروسافت بسیار توانمند است. بنابراین اندازه این نمایشگر نمیتواند محدودیت جدی به همراه داشته باشد؛ مگر اینکه زمان استفاده، آنرا از خود فاصله دهید.
Surface Pro 7
شاید اغراق نباشد اگر این دستگاه راه شاهکار مایکروسافت بنامیم. تبلت هیبریدی و قدرتمندی که میتواند گستره فراوانی از نیاز مخاطبان را برطرف کند. آن هم تنها در ابعاد ۱۲.۳ اینچ! این شاهکار بینظیر برخلاف رقبای خود (آیپد و گلکسی تب) از منیزیوم ساخته شده که افزون بر مقاومت بیشتر، وزن سبکتری نیز دارد.
البته در همین ابتدای بحث باید خاطرنشان کنیم که این تبلت هیبریدی به هیچوجه شبیه رقبای خود نیست. قدرت و کارایی این دستگاه را میتوان با لپتاپ مقایسه کرد. پردازندههای اینتل در کنار ویندوز مایکروسافت؛ چیزی فراتر از یک تبلت عادی است.
هنگامی که سرفیس پرو معرفی شد؛ محصولی انقلابی بود که تبلیغات فراوانی داشت. ورود مایکروسافت به جهان تولید سختافزار نیز با همین رده از محصولات آغاز شد و سالها بعد تصمیم به تولید لپتاپ و سرفیس بوک گرفت. ظاهر جذاب و حرفهای، کارایی مناسب، قابل حمل بودن و مهمترین دلیل پشتیبانی مایکروسافت ازاین دستگاه، بسیاری را تشویق به خرید آن کرد.
اشتباه مایکروسافت در تلفنهای خود که با نسخه ضعیفتر ویندوز به نام ویندوزفون عرضه میشدند. دراین سری از تولیداتش تکرار نشد و به جز سری اول این محصولات که در دونسخه Pro و Windows RT تولید شدند ـ تجربهای که مایکروسافت به سرعت اشتباه بودنش را متوجه شد ـ مایکروسافت محصولاتش را تنها با پسوند Pro عرضه کرد. با اینحال در آخرین تولید این کمپانی، سرفیس پرو 7 با دو سیستم عامل ویندوز ۱۰ هوم (برای پردازندههای رده پایین) و ویندوز ۱۰ پرو (برای پردازندههای متوسط و رده بالا) عرضه شد که اعتراض کاربران را به همراه داشت.
به همین دلیل این کمپانی اعلام کرد که دارندگاه ویندوز هوم میتوانند درصورت نیاز با پرداخت مبلغی مشخص، سیستم عامل دستگاه خود را به ویندوز ۱۰ پرو آپدیت کنند. جای بسی امیدواری است که مایکروسافت چنین قابلیتی را برای محصولش عرضه کرده و مانند Windows RT ارتباطات آنرا محدود نکردهاست.
آخرین تولید مایکروسافت دراین رده از محصولاتش، Surface Pro 7 نام دارد. محصولی که میتوان گفت غیر از طراحی قدیمی (البته همچنان جذاب) در تمامی بخشها بهروز رسانیهای خوب و مفیدی داشتهاست. پردازنده این دستگاه Intel Core i3, i5, i7 است که مصرفکنندگان میتوانند متناسب با کاربری خود یکی از آنها را انتخاب کنند. اما بهطور معمول برای کارهای سبک مانند تماشای فیلم، وبگردی و نرمافزار آفیس؛ نسخه پایه کاملا پاسخگو خواهد بود.
برای انجام کارهای نیمه سنگین و قدری حرفهایتر مانند برنامهنویسی و برخی از نرمافزارهای سبک گرافیکی، نسخه میانی و برای انجام کارهای سنگین، نسخه قدرتمند آن پیشنهاد میشود. از آنجایی که کارهای گرافیکی در محدوده استفادههای سنگین قرار میگیرند؛ بنابراین باید به سراغ نسخههای بالا رده این دستگاه رفت.
سرفیس پرو 7 در نسخه قدرتمند خود از یک پردازنده Intel Core i7 1065G7 استفاده میکند که برای این دستگاه کاملا بهینه شده است. این پردازنده ۴ هستهای، با داشتن ۸ مگابایت حافظه فرکانسی از ۱.۳ تا ۳.۹ گیگاهرتز را در اختیار کاربر قرار میدهد. حافظه داخلی دراین محصول ۲۵۶ گیگابایت، ۵۱۲ گیگابایت و یک ترابایت از نوع SSD است که در تمامی مدلها، پردازنده ۱۶ گیگ رم از نوع LPDDR4x در اختیار دارد. بدین ترتیب میتوان ازاین دستگاه انتظارات یک لپتاپ قدرتمند را داشت. متاسفانه مایکروسافت دراین محصول خود از کارت گرافیک مجزا استفاده نکرده و همان گرافیک پردازنده که Intel Iris Plus است را مناسب تبلیت هیبریدی خود میداند.
شاید سیاست این شرکت چنین است که برای کارهای حرفهای، کاربران را به خرید دستگاههای گرانتر خود ترغیب کند. البته بازهم باید خاطر نشان کنم که این گرافیک میتواند بخش بزرگی از نیازهای کاربران را برطرف کند. حتی در کلیپهای بررسی این محصول نیز دیده میشود که برنامههایی مانند لایتروم، فتوشاپ و ایلستراتور نیز در آن به خوبی Run شده و با کمترین لگ و باگ عمل میکند.
در ظاهر این دستگاه گرچه تغییرات زیادی نسبت به نسلهای گذشته خود دیده نمیشود اما چیزی که بهآن افزوده شده؛ کاربردش را افزایش دادهاست. مایکروسافت سرانجام تصمیم گرفت که دراین مدل از تعصب کورکورانه خود دست بکشد و پورت جذاب و البته کارآمد USBC را با Mini Display Port قدیمی خود جایگزین کند. اتفاقی که از سرفیس پرو 4 و 5 کاربران در انتظار آن بودند.
افزوده شدن این درگاه دوست داشتنی به سرفیس پرو 7 آنرا بیشاز پیش مناسب کرد. امروزه که دیگر فریلنسری و تولید محتوا بسیار فراگیر شده؛ کامپیوترهای قدیمی و لپتاپهای بزرگ چندان مناسب نیستند. کاربران بیشاز هر چیز علاقه دارند که دستگاهی سبک، در اندازه مناسب، با کارایی طولانی مدت و بهروز داشته باشند.
بنابراین شرکتهایی که بتوانند متناسب با نیاز کاربران تولید کنند؛ برنده رقابت خواهند بود. مایکروسافت دراین راستا سرفیس پرو را به پورت USBC مجهز کرده که افزون بر سبکی، زیبایی، کاربری حرفهای؛ بهروز هم باشد تا کاربران برای داشتنش اشتیاق داشته باشند.
پورت USBA که هنوز حذف نشده نیز در جذابیت این دستگاه نقش بهسزایی دارد. شاید قدم بعدی مایکروسافت برای بهروز کردن دستگاهش، تغییر در نسبت صفحه نمایش به بدنه باشد و حاشیههای نسبتا بزرگ آن را کمتر کند. اما سرفیس پرو 7 با حاشیههای بزرگش، بازهم توانست به انتخاب خوبی برای گستره فراوانی از کاربران تبدیل شود و افراد بسیاری آنرا تهیه کردهاند.
پنل نمایشگر این دستگاه از جنس IPS است که امیدواریم در سریهای بعدی پنلهای LED یا OLED و بالاتر را درآن شاهد باشیم. اما پنل کنونی نیز رزولوشن و روشنایی خوبی دارد.
۲۶۷ پیکسل بر اینچ در این نمایشگر ۱۲.۳ اینچی، کیفیت بسیار خوبی به کاربر میدهد و به هیچ وجه کارکردن با آن دلسردتان نخواهد کرد. گرچه این نوع از نمایشگرها مصرف بیشتری دارند؛ اما مایکروسافت ادعا میکند که بیش از ۱۰ ساعت در استفادههای گوناگون دوام باتری خواهد داشت.اگر ۶ ساعت در استفادههای نیمه سنگین و ۴ ساعت در استفادههای سنگین شارژدهی کند؛ باز هم مقدار مناسبی است. البته مصرف باتری به عوامل بسیاری بستگی دارد که پیشتر بدان اشاره شد.
از دیگر جذابیتهای این تبلت دوست داشتنی، پشتیبانی از SD کارت است. این قابلیت برای طیف گستردهای از مخاطبان شیرین است. چه برای کارهای معمولی ازاین دستگاه استفاده کنید و چه استفادههای حرفهایتر از آن داشته باشید؛ افزودن مقداری حافظه (نهایت تا ۱۲۸ گیگابایت) میتواند کاملا دلچسب باشد.
این قابلیت که وجودش جای بسی شادمانیست و امیدواریم مایکروسافت همچنان از آن در دستگاههای خود استفاده کند؛ در هزینه کاربران نیز صرفهجویی میکند. یعنی دیگر نیاز نیست شما برای نگرانی از کمبود حافظه در آینده؛ هزینه بیشتر بابت خرید ظرفیت بالاتر را بپردازید؛ تنها کافی است با پرداخت مقدار بسیار کمتری یک SD کارت تهیه کنید؛ البته در آینده و درصورت نیاز!
در مجموع اگر یک طراح گرافیک، عکاس، تدوینگر و درکل کاربر برنامههای گرافیکی هستید که بهصورت فریلنسر کار میکنید یا تولید محتوا بخشی از زندگی شماست؛ این دستگاه میتواند انتخاب ایدهآل لپ تاپ برای کارهای گرافیکی باشد. زیرا ممکن است در هر لحظه نیاز داشته باشید که با سیستم خود کار کنید.
Lenovo YOGA DUET
هنگامی که مایکروسافت سرفیس را معرفی کرد؛ استقبال فراوانی از آن دستگاه شد. بنابراین بسیاری از کمپانیها دراین سالها محصولاتی را با الهام از سرفیسهای مایکروسافت تولید کردند. محصولاتی که به آنها تبلتهای ۲ در ۱ و یا تبلت ـ لپتاپ گفته میشود.
شرکت محبوب Lenovo که به تولید لپتاپ با کانفیگ بالا و قیمت مناسب مشهور است؛ دراین سالها سعی کرده محصولات ۲ در ۱ تولید کند. تبلتهایی که نام آنها را Yogapad گذاشته است. دراین میان و باتوجه به موضوع این نوشتار، دستگاه YOGA DUET را میتوان مناسب برای کارهای گرافیکی معرفی کرد. بنابراین اگر قصد خرید محصولی مانند سرفیس را دارید؛ بد نیست نگاهی به مشخصات این دستگاه نیز داشته باشید.
لپتاپ ۲ در ۱ لنوو پردازنه i7 10510U دارد که پردازندهای مختص اولترابوکهاست. ویژگی عمده این پردازنده این است که مصرف انرژی کمی دارد. فرکانس این پردازنده ۱.۸ تا ۴.۹ گیگاهرتز است که همین اختلاف فراوان نشاندهنده استفاده هوشمندانه از باتری است. ۸ مگابایت حافظه موقت برای پردازشها در اختیار دارد. این لپتاپ نیز همانند سرفیس پرو 7 مایکروسافت، گرافیک مجزا ندارد. بنابراین بار پردازشهای گرافیکی بر دوشن کارت گرافیک خود پردازنده، یعنی Intel UHD Graphics خواهد بود.
۱۶ گیگابایت رم از نوع DDR4 پردازنده را یاری میکند. حافظه داخلی این دستگاه نیز ۵۱۲ گیگابایت و از نوع Nvme بوده که برای ذخیره بسیاری از پروژهها مفید است. اما نکته منفی این دستگاه را میتوان رزولوشن پایین نمایشگر آن دانست. پنل لمسی ۱۳ اینچی این محصول تنها ۱۹۶ پیکسل بر اینچ کیفیت دارد که برای انجام کارهای گرافیکی و بصری چندان مناسب نیست و ممکن است کاربر را دچار خطاها و اشتباهات بسیاری کند.
درگاههای ارتباطی تعبیه شده برای Yoga Duet شامل ۳ پورت USBC است. البته که انتظار درگاههای متفاوت وجود دارد ولی تا حدودی میتوان این بخش را سلیقهای دانست؛ ممکن است برخی به تکنولوژی روز دنیا تا اندازهای علاقه داشته باشند که برای خرید یک داک مبدل USBC هزینه کنند. لنوو ادعا کرده که محصولش تا ۱۰.۵ ساعت شارژدهی میکند. برای استفادههای معمولی و روتین شاید بتوان چنین انتظاری داشت ولی برای لپ تاپ برای کارهای گرافیکی شارژدهی بیش از ۵ ساعت قدری دور از ذهن است.
Dell XPS 15
البته این لپتاپ نسخه ۱۳ اینچی نیز دارد اما به دلیل مناسب بودن ۱۵ اینچی، به معرفی آن پرداختیم. شرکت دل تنها هدفی که از تولید این دستگاه داشته؛ انجام کارهای گرافیکی است. این دستگاه به دلیل داشتن حاشیههای کم در پنل نمایشگر خود، لقب کوچکترین لپتاپ ۱۵ اینچی دنیا را یدک میکشد؛ با رزولوشنی که در هیچ دستگاهی وجود ندارد. صفحه نمایش این لپتاپ لمسی با کیفیت 4K است. کمپانی سازنده ادعا کرده که این دقت رنگ این دستگاه Adobe RGB 98 است. یعنی رنگها در نمایشگر آن تا ۹۸ درصد مانند رنگهای واقعی نمایش داده میشوند.
در بخش نمایشگر مشکلات دقت رنگی پایین که در برخی نمایشگرها دیده میشود؛ بیان شد. بهعنوان یک گرافیست و کسی که مهمترین ابزارش رنگ است؛ دقت رنگی نمایشگر شما باید بسیار عالی باشد. کمپانی سازنده نیز با توجه به این موضوع؛ دستگاهش را با دقتی بیمانند عرضه کرد. به همین دلیل در ابتدای معرفی این محصول گفتیم که شرکت دل با تولید این لپتاپ، گرافیستها را هدف قرار دادهاست.
در بخش پردازنده، Dell XPS 15 اینچی از تراشه Intel Core i7 10750H بهره میبرد. این پردازنده قدرتمند ۸ هستهای با فرکانس ۲.۶ تا ۵ گیگاهرتز و البته ۱۲ مگابایت حافظه موقت، به هیچ وجه نا امیدتان نخواهد کرد. افزون براین، ۳۲ گیگابایت حافظه رم از نوع DDR4 پردازند را در انجام پردازشها یاری میکند.
بنابراین میتوانید انتظار هرگونه پردازشی را ازاین دستگاه داشته باشید. از آنجاییکه این پردازنده قدرتمند ممکن است هنگام کار کردن گرمای زیادی تولید کند؛ شرکت دل دو عدد فن قدرتمند به همراه لولههای مسی درون بدنه این دستگاه قرار داده که باتوجه به جنس آلومینیومی و شیارهایی که کف لپتاپ قرار دارد؛ میتواند بهخوبی گرما را از دستگاه خارج کند. البته همچنان خرید یک عدد فن مناسب پیشنهاد میشود.
اما برای پردازشهای گرافیکی، این دستگاه افزون بر گرافیکی که هر پردازنده دارد؛ از کارت گرافیک مجزای شرکت محبوب NVIDIA نیز استفاده میکند. کارت گرافیک دراین سری GeForce GTX 1650 Ti است که توان بسیار خوبی دارد. این کارت گرافیک برای انجام پردازشهای خود ۴ گیگابایت حافظه اختصاصی دارد. بنابراین کاملا با دستگاهی در رده حرفهای روبرو هستیم. اما تنها ویژگیهای مثبت دراین لپتاپ را نمیتوان پردازنده و کارت گرافیک دانست!
شاید مهمترین دلیل برای خرید Dell XPS 15 صفحه نمایش بینظیر آن باشد. رقیب جدی سرفیسهای مایکروسافت و مکبوکهای اپل دارای نمایشگری با رزولوشون 4K UHD+ است که با 2400*3840 پیکسل در بازه ۱۵.۶ اینچی عرضه میشود. البته به دلیل داشتن حاشیه نمایشگر بسیار کم، اندازه این دستگاه به لپتاپهای ۱۴ اینجی نزدیکتر است. ویژگی جذاب دیگر این نمایشگر روشنایی ۵۰۰ نیتی آن است که در این بازه صفحه نمایش واقعا جالب است. همچنین، شرکت دل محصول خودش را با تکنولوژی Anti Reflective روانه بازار کرده تا کمترین آسیب به چشمان مخاطبان برسد.
در بخش طراحی شاید بتوان این دستگاه را کاملا متمایز دانست. همانند سرفیس پرو 7 که با ساختاری از جنس منیزیوم، دستگاهی منحصر به فرد بهشمار میآمد؛ این لپتاپ نیز کاملا ساختاری منحصر به فرد دارد. آلومینیوم مات و فیبرکربن؛ ترکیبی است که دل سالها در لپتاپهای سری XPS خود استفاده میکند و میتوان گفت عالی است!
این متریال توانسته کاملا نظر مخاطبان را بهخود جلب کند. آلومینیوم لایه بیرونی دستگاه را پوشانده و در بخش پایینی نیز آلومینیوم سبب برون رفت بهتر گرما میشود. اما سینی این لپتاپ و کیبوردهای آن از فیبر کربن ساخته شدهاند که واقعا دوست داشتنی است. این متریال مقاومت بسیار خوبی نیز به دستگاه میدهد. بدین ترتیب میتوانید از جابهجایی آن خیال آسوده داشته باشید.
باتری Dell XPS 15 از نوع لیتیوم یون و ۶ سلولی است. این باتری به گفته خود شرکت سازنده میتواند تا ۶ ساعت انرژی دستگاه را تامین کند. اما باید در عمل ببینیم نتیجه چه خواهد شد! احتمالا نهایتا تا ۳.۵ ساعت برای کارهای نیمه سنگین تا سنگین پاسخگو خواهد بود. بهرحال اگر از لپ تاپ برای کارهای گرافیکی خود انتظارات فراوانی ندارید؛ سراغ این محصول نروید. چراکه دراین صورت پول خود را دور ریختهاید! این دستگاه با چنین کانفیگ بالایی تنها به درد استفادههای نیمه سنگین و سنگین میخورد؛ نه اینکه از آن برای تماشای فیلم و وبگردی استفاده کنید.
نکته منفی محصول جدید دل برای کارهای گرافیکی مانند دیگر شرکتهای بزرگ سازنده لپتاپ، کمبود درگاه است. این دستگاه نیز مانند مکبوکهای اپل و سرفیسهای مایکروسافت، از نظر پورت بسیار فقیر است. کمپانی سازنده تنها سه پورت تاندربولت USBC درون این لپتاپ قرار دادهاست. البته SD Card Reader و جک ۳.۵ میلی متری هدفون نیز دراین محصول دیده میشود که کار را برای عکاسان و موزیسینها ساده خواهد کرد.